به گزارش مشرق، «محمد ایمانی» در یادداشت روزنامه «کیهان» نوشت:
۱- وضعیت عمومی کشور چگونه است؟ چقدر موفق بودهایم؟ ریشه برخی ناکامیها و نابسامانیها کجاست؟ جریان غربگرا، اولا همواره قائل به ناتوانی کشور بوده و ثانیا راه پیشرفت را در تبدیل شدن به اقمار غرب وانمود کرده است. این طیف در دورههای موسوم به سازندگی، اصلاحات و اعتدال، هر چه در چنته داشت رو کرد و نشان داد رویکرد او به غایت عقیم است. آنها خسارتهای بزرگی را برجا گذاشتهاند.
رکورد تورم ۴۹/۶ را در سال ۷۴ – بدون تحریمهای فعلی- پدید آوردند؛ فساد و خسارتهای رکورد گونهای مانند خسارت ۱۸ میلیارد دلاری (و به روایتی ۳۵ میلیارد دلاری) قرارداد کرسنت و فساد ۱۵ هزار میلیاردی صندوق فرهنگیان را رقم زدند، غرب را بر سر مسائل مختلف از ملت ایران طلبکار کردند و این آخر سری، پیشنهاد مسموم توافق با آمریکا را نسخه معجزه آسا جا زدند.
۲- برخی از آنها در رد گمکنی و سرکار گذاشتن مردم استادند. همواره در سررسید وعدهها، به جای پاسخگویی، طلبکار شده و دست پیش گرفتهاند. شخصیت رشد نیافته دارند و مسئولیت کارهایشان را برعهده نمیگیرند. شگرد شبکه مستخدمان آنها، تولید شبهه است؛ همان فضای فتنهای که برای ترساندن مردم از حق و کشاندن آنها به سوی باطل لازم است. به تعبیرعلی علیهالسلام درخطبه ۳۸ نهجالبلاغه «شبهه از این نظر شبهه نامیده شده که شبیه حق است. دوستان خدا در آن با روشنایی یقین سیر می کنند و راهشان راه هدایت است. اما دشمنان خدا در شبهه، وسیله دعوتشان گمراهی و راهنمایشان، کوردلی است».
۳- شبهه داریم تا شبهه. یکی واقعا نمیداند؛ برایش سؤال پیش آمده وامر مشتبه شده. دیگری اساسا عاشق غبارآلود کردن فضاست. شبهه میسازد و موجسواری میکند. خواص دنیاطلب حق را میشناسند اما زیر پا میگذارند و سپس، مطالبه گر همان حقِ پایمال میشوند. مانند ائتلاف یاران پیمانشکن امیرمومنان (ع) با سردستههای فساد نظیر ولید و مروان و در عین حال سردادن شعارعدالت. امام درباره آنها فرمود «انهم لیطلبون حقا هم ترکوه و دماهم سفکوه. حقی را مطالبه میکنند که واگذاشتند، و خونی را میطلبند که خود ریختند».
۴-امام درخطبه ۱۴۸ درباره همین متنفذان بدعهد فرمود «هر یک حکومت را برای خود امید داشت و به سوی خود می گرداند، نه دوست خویش... هر یک نسبت به دوستش کینهای در دل دارد و به همین زودی پرده از این حقیقت برداشته می شود. به خدا قسم اگر به آنچه میخواهند برسند، این، آن یکی را نابود میکند و آن، این را از میان برمی دارد. گروه ستمگر به پاخاستهاند، جمعیتی که به حساب حق کار کنند، کجایند؟...برای هر گمراهی، سببی، و برای هر عهدشکنی، شبههای هست.»
۵- شبههبازان، خودکامهاند؛ چنانکه امیر مومنان(ع) در خطبه ۱۰۵ نهجالبلاغه فرمود «ازکرامت خدا به منزلتی رسیدهاید که به خاطر آن کنیزان شما احترام میشوند. آنان که شما برتر از آنها نیستید و بر آنان حقّی ندارید، شما را بزرگ میدارند. اینک میبینید عهد خدا شکسته میشود و غضب نمیکنید، در حالی که از شکستن عهد پدرانتان به غیرت آمده، آن را ننگ میدانید... شما طغیانگران را بر خود مسلّط کردید و زمام امور را به آنان سپردید و امور الهی را به آنان واگذاشتید. یَعْمَلُونَ بِالشُّبُهاتِ وَ یَسیرُونَ فِیالشَّهَواتِ. آنها به شبههها عمل میکنند و در شهوات ره میسپارند.»
۶- فلان کانال مدعی «عدالتطلبی» و متمایل به حلقه انحرافی که مدیر آن ۱۱ سال است در نروژ اقامت گزیده - و گویا تابعیت همان جا را هم گرفته- شبهه انداخته؛ «(رهبری) در اوج تحریمها، شرایط کشور را مشابه بدر و خیبر تحلیل میکردند که به شکل ضمنی به این معنا است که پیروزی بزرگی در پیش است اما در عمل نرمش قهرمانانه رخ داد و بعید میدانم الان کسی از برجام به عنوان کنده شدن در قلعه خیبر یاد کند. در حوادث انقلابهای عربی با کلیدواژه بیداری اسلامی وقایع را تحلیل میکردند و نوید غلبه ظهور تمدن درخشان اسلامی را میدادند. اما دیدیم این اتفاق نیفتاد».
۷- مگر انسان چشمانش را ببندد یا تعمد به ندیدن داشته باشد و گرنه طرف برنده و بازنده مصاف بزرگ در منطقه کاملا روشن است. ما در هارتلند ملتهب جهان زندگی میکنیم، نه سوئیس و نروژ و سوئد. هنری کیسینجر و موشه یعلون (وزیر جنگ رژیم صهیونیستی) و نظایر آنها بارها جنگ سوریه و عراق را جنگ جهانی سوم خواندند. هدف اصلی این جنگ پیچیده، انهدام ثبات و استقرار ایران بود؛ در دورهای که دشمن تصور میکرد با غلبه دادن خوشبینی به غرب درایران میتواند رمق از انقلاب اسلامی بستاند. آیا پیروزی معجزهآسا بر جبهه استکبار در این جنگ نیابتی مهیب قابل دیدن نیست؟!
آیا میتوان برپایی بیرق بیداری و مقاومت اسلامی از عراق و سوریه و لبنان تا بحرین و یمن را مشاهده نکرد؟ آیا فهم اینکه هر انقلابی زمانبر است، بهره هوشی بالایی میخواهد؟ اگر انقلاب اسلامی در سال ۴۲ آغاز شد، ۱۵ سال طول کشید تا به پیروزی برسد. اگر امنیت و اقتدار و ارادههای مصمم، شرط اول تمدن سازی است، آیا امروز همین ظرفیت فعال را در جبهه مقاومت اسلامی مشاهده نمیکنند؟ بله قطعا اگر عملکرد فرصتسوز و رویکرد بدعتآلود (اجتهاد مقابل نص) امثال جریان فتنه و حلقه انحرافی نبود، توفیقات دوچندان داشتیم.
۸- «حمزه - غ» از اعضای ستاد فتنه در سال ۸۸ بود که به پاریسگریخت. او اخیرا نوشته است «زندگی در متن جامعه در فرانسه نه فقط شناخت من رو به جامعه غربی تغییر داد؛ که حتی فهمم از کشورخودمان را تغییر داد. در مواجهه با سیاست درغرب متوجه شدم چقدر تصویری که از جهان آزاد و دولتهای دموکرات توسط روشنفکران[ترسیم شده] دروغین است.
حجم جنایتی که اروپا و آمریکا دراشل جهانی کردهاند، هر دیکتاتوری را رو سفید میکند. حجم دخالتهای نظامی غرب، کشت و کشتار در کشورهای مختلف، حمایت از دولتهای استبدادی، برنامهریزی برای بیثباتی در کشورهای دیگر بسیار زیاده اما قبلا چون پروپاگاندای جمهوری اسلامی میدیدم، بهش بیاعتماد بودم... شرایط اقتصادی اجتماعی ایران را که با آمار و ارقام بانک جهانی یا مطالعات غربیها میبینم، در اکثر شاخصهای توسعه جزو ۲۰ کشور اول جهان هستیم؛ در حالی که احساس فلاکت در ایران در حد این است که در ۲۰ تای آخر هستیم. الان برایم روشن است این میزان احساس فلاکت ریشه در واقعیات اقتصادی ندارد. یکی از توهمهایی که داشتم این بود: ریشه مشکلات ما در جهان به خاطر «تنش زایی» است و اگر «تنشزدایی» کنیم مشکلات ما حل میشود. دیدن و خواندن گفتوگو با سیاستمدار غربی و خارج شدن از چارچوب رقابتهای داخلی به من این فرصت رو داد که متوجه عمق این توهم بشوم».
۹- درباره عوارض مدیریت اشرافی میتوان چند جلد کتاب نوشت. وزیر راه و شهرسازی اخیرا گفته است «روشهای تامین مسکن باید تغییر کند». چرا فاعل این جمله معلوم نیست؟ مخاطب این باید کیست؛ جز خود او که در چند دوره وزارت طی سه دهه گذشته، به جای انجام مسئولیت و تامین مسکن مردم، فقط حرف زده است؟! وزارت جای اقدام و عمل است نه خطابه.
اما چه کنیم که به تعبیر دبیرکل حزب کارگزاران، با مدیریت خسته طرف هستیم. آقای کرباسچی اردیبهشت ۹۴ با نگرانی گفت «نباید این گونه باشد که مسئولیتها را از دوش خود برداریم. آیا دلمان نباید شور بزند؟ نمیشود معاون وزیر و وزیر باشیم، اما استدلال کنیم اگر بودجه دادند، کار میکنیم و اگر ندادند کار نمیکنیم! به وزیر راه گفتم شما ۴سال وزیر هستید که انشاءالله ۸ سال بشود. بعد از ۸ سال با خانواده به سفر خواهید رفت.
اما اگر در همین ترافیک متوقف شوید، آیا نوههای شما نخواهند گفت در دوره وزارت خود چه کاری انجام دادید؟! باید دلمان شور بزند. بقیه وزارتها هم همینگونه است. دولت باید فکری در این باره کند. اینکه تعدادی آدم خسته و سالخورده بنشینیم و بلند شویم که نمیشود. اصلاً فرض کنید مناقشه هستهای هم حل شد، بعد از آن چه؟ این بیتحرکیها آدم را برای دولت نگران میکند. چشم برهم گذاشتیم نصف مهلت دولت گذشت».
۱۰- او اخیرا نیز به عنوان توصیه به شهردار تهران - که ۴ سال قبل به خاطر ناراحتی قلبی و با توصیه پزشکان، از مدیریت به مراتب سبکتر سازمان میراث فرهنگی استعفا داد - گفته است «شهرداری، کار اجرایی بسیار طاقتفرساست. آقای نجفی باید از نیروهای توانمند و در عین حال جوان و سرحال استفاده کند. قدم آقای نجفی که روی چشم شهروندان! ولی خدای ناکرده شهرداری جای مدیران بازنشسته و خسته نیست. افرادی مثل ما که ۶۰، ۶۵ سال از عمرشان گذشته دیگر خیلی توانمندی لازم برای کارهای سنگین اجرایی را ندارند. اگر کسی میتوانست کاری کند تا حول و حوش همین سن و سال کرده بود».
۱۱- مدیریت «لیبرالهای نادان و مغرور» (تعبیر دکتر فرشاد مومنی) به غایت نقدناپذیر و فاقد تحمل است و همین عارضه، بهبود رویکردها را دشوار میسازد. حسین دهباشی (مشاور و سازنده فیلم تبلیغاتی آقای روحانی در سال ۹۲ و طراح جملاتی مانند «باید هم چرخ سانتریفیوژ بچرخد و هم چرخ معیشت مردم») چندی پیش نوشت: «برجام اصلا خیانت نبود، صرفاً خریت بود.
نقش نگارنده؟ بله امثال ما نیز بیغیرتی کردند، وقتی به خیال اصلاح کارشناسانه اشکالات برجام، همان قبل از تصویب، نقدهای خصوصیشان را علنی نکردند». اما هم او پس از نقد سخنان یکی از وزرا، با شکایت وزارت به دادسرا احضار شد! نقد او به سخنان تحریفآمیز وزیر هزار میلیاردی بود که گفته بود علت ترور شهید مطهری توسط فرقان، حمایت آن شهید از ثروت و سرمایهداران و مخالفت با سادهزیستی بود(!)
۱۲- او در نقد خود نوشته بود «شائبه حمایت شهید مطهری از سرمایهداری مقامات، توهین بزرگ به آن شهید است... آن چنانکه برخی وزرا و مقامات دولتی به قوه قضائیه اظهار داشتهاند، بعضا دارای ثروتهایی بالغ بر هزار میلیارد تومان هستند. انشاءالله که همه داراییهای ایشان و از جمله ثروت آقای وزیر معزز ناشی از رزق حلال است. اما صرفا از باب کنجکاوی ریاضیاتی اجازه داریم از خود بپرسیم، حتی اگر در ظرف ۳۷ سال گذشته، ایشان که معمولا شاغل در دولت بودهاند، از قِبل مشاغل پاره وقت خود در بخش خصوصی، ماهی یک میلیارد تومان نیز درآمد داشتند و هیچ هم خرج نمیکردند اکنون نهایتا باید ۴۴۴ میلیارد تومان درآمد داشتند و هنوز بیش از ۵۵۰میلیارد تومان اختلاف حساب است؟ و اگر کسی چنین پرسشی را پرسید باید متهم شود؟»
۱۳- حکیم فردوسی میگوید «بزرگی سراسر به گفتار نیست - دو صد گفته چون نیم کردار نیست». اکنون سررسید وعدههای جریان غربگرایی است که دولت را رحم اجارهای خود خواند و به کاسبی برجام پرداخت. این جریان در عمل ثابت کرد هم نگاه به غرب عقیم است و هم آنها جز لفاظی و سر دواندن مردم، کار دیگری بلد نیستند.
اکنون حباب دعاوی غربگرایان ترکیده است؛ حبابی پر از هیچ! به همین دلیل آقای زیباکلام گفته است «از پوپولیسم ۱۴۰۰ میترسم». روزنامه آفتاب یزد هم مینویسد «اصلاحطلبان نگران ظهور یک پوپولیست دیگر هستند». این روزنامه خطاب به جهانگیری مینویسد «استعفا بده تا اصلاحطلبان در انتخابات ۱۴۰۰ دست پری داشته باشند».
ابطحی معاون رئیسدولت اصلاحات گفته است؛ «جهانگیری باید از دولت روحانی جدا شود و فاصله بگیرد. او اگر کنار بکشد فقط پاسخگوی کارهای خود خواهد بود». روزنامه آرمان هم نوشت: «بسیاری بر این عقیدهاند که جهانگیری نباید در سیلاب مشکلات دولت غرق شود. اصلاحطلبان آیندهنگر معتقدند جهانگیری باید از دولت خارج شود. اگر جهانگیری تا پایان در دولت بماند، بد و خوب دولت در همه عرصهها به پای او نیز نوشته خواهد شد.
با وجود مشکلاتی مثل باقی بودن رکود، بیکاری، مشکلات موسسات مالی و اعتباری، صندوقهای بازنشستگی و چالش وعدههای بیسرانجام، جهانگیری باید به فکر آینده خود و اصلاحطلبان باشد». این قبیل اظهارنظرها در کنار ابراز پشیمانی برخی سلبریتیها، یعنی اینکه ائتلاف مدیریت اشرافی، ۴ سال آینده هم کاری برای مردم نخواهد کرد.